بسم ا...الرحمن الرحیم

خلاصه ای ازتعزیه شهادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

حضرت عباس (ع) در سال بیست وششم هجری متولد شد ، پدرش امیرالمومنین (ع) ومادرش فاطمه ام البنین ، کنیه ایشان ابوالفضل است قامتی رشید وشجاعتی کم نظیر وبینش اعتقادی ، علمی وفقهی روشنی داشت .به خاطر سیمای جذابش اوراقمر بنی هاشم می خواندند . درکربلا به همراه امام حسین ودیگر برادرانش شرکت داشت .زمانی که درشب تاسوعا شمر برای حضرت عباس وسایر برادرانش امان نامه ای از سوی عبیداله آورد آنان گفتند : خدا تورالعنت کند ما امان داشته باشیم وپسر دختر پیامبر خدا امان نداشته باشد پس نپذیرفتند ودرکنار امام ماندند و شهید شدند . عباس (ع)علمدار کربلا ومظهر ایثار وفداکاری بود وبه خاطر آوردن آب به خیمه ها سقای دشت کربلا لقب گرفت .

هنگامی که اصحاب ویاران امام همگی جام شهادت نوشیدند ایشان چون امام را تنها دید اجازه میدان خواست . امام فرمودند : تو برادر وصاحب پرچم وعلمدار من هستی . عباس گفت : ای برادر سینه ام تنگ واز زندگی خسته شدم و می خواهم از این منافقان خون خواهی کنم .

امام فرمودند : برای این کودکان کمی آب بیاور.

حضرت عباس (ع) زمانی که فریاد العطش کودکان راشنیدند طاقت نیاوردند ومشک ونیزه خویش رابرداشتند و سوار بر اسب آهنگ فرات نمودند .افراد بی شماری از دشمن که برفرات گمارده شده بودند اورامحاصره کردند وهدف تیر قرار دادند ، عباس (ع) آنها را پراکنده کرد و ده ها تن از آنها را کشت تا وارد فرات شد چون خواست آبی بنوشد یاد عطش کودکان حسین واهل بیت اورا از آشامیدن باز داشت . مشک را پر آب کرد برشانه راست انداخت وراهی خیمه ها شد. لشکریان کوفه راه را بر او بستند واز هر طرف اورا محاصره کردند آن قدر جنگید تا هردو دستش را جدا کردند .پس ایشان مشک را به دندان گرفت ، ناگهان تیری بر مشک خورد وآبها فرو ریخت . کوفیان بی ایمان عمودی بر فرق آن حضرت زدند وبرخی گفتند تیر بر چشم آن حضرت زدند واز اسب بر زمین افتاد . وبرادر را صدا زد امام خود را شتابان به برادر رسانید لشکریان از ترس فراری شدند زمانی که امام پیکر غرق به خون برادر را دید گفت «ای برادر کمرم شکست وراه چاره برمن بسته شد»در کنار او نشست وگریست تا عباس وفادارش جان سپرد . امام سجاد درباره باب الحوائج فرمودند :   (خداوند به او همانند جعفر طیار دو بال عطا نمود تا دربهشت با فرشتگان پرواز کند وبرای عباس نزد خدای متعال منزلت ودرجه ای است که تمام شهداء در روز قیامت به آن مقام ودرجه غبطه می خوردند )حضرت عباس (ع) در روز عاشورا به روایتی 34 سال داشتند وآخرین شهید ازاصحاب ویاران بودند بعد از ایشان کودکان ونوجوانان بی سلاح به شهادت رسیدند .

روایتی است از قاسم بن اضبغ که می گوید :

مردی از قبیله بنی ابان را دیدم که چهره اش سیاه شده بود وقبلاً اورا دیده بودم که رویی سپید و صورتی جمیل داشت ، از علت تغییر چهره اش جویا شدم ؟ او گفت : که در کربلا مردی قوی وزیبا چهره را کشتم که میان چمشانش آثار سجده نمایان بود از آن زمان هر شب چون به خواب می روم به نزد من می آید ومرا به سوی جهنم می برد ومن فریاد می زنم وافراد قبیله من هر شب فریادم را می شنوند .

آن دلاور خوش سیمائی که به دست این نابکار به شهادت رسید حضرت عباس بن علی (ع) بوده است .

منبع: نقل از حاج سعدا... شهابی اتوئی

جمع آوری و تنظیم: مهندس اصغر طالبی اتوئی