در اين روز در سال 60 هجري قمري محمد بن كثير و پسرش در كوفه به جرم مهماندارى و طرفدارى از مسلم بن عقيل‏عليه السلام به شهادت رسيدند. در شب عرفه جناب مسلم بن عقيل‏عليه السلام به منزل طوعه رفتند.(1) در روز عرفه سال 60 هجري كه چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقيل و هانى بن عروه را در كوفه شهيد كردند.(2)
 
خاندان حضرت مسلم
نام مباركش مسلم و پدرش عقيل، و مادرش عَلِيّه، و همسر آن حضرت رقيه دختر اميرالمؤمنين‏عليه السلام است.(3)
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «چشم مؤمنان بر او گريان است، و ملائكه مقرب الهى بر او درود مى‏فرستند». امام حسين‏عليه السلام هنگامى كه آن حضرت را به سوى كوفه فرستادند، در قسمتى از نامه به اهل كوفه چنين فرمودند: «برادرم و پسر عمويم و فرد مورد اطمينان از اهل بيتم را نزد شما فرستادم». هنگامى كه امام حسين‏عليه السلام خبر شهادت آن حضرت و هانى را شنيد، چند بار فرمود: «انا للَّه و انا اليه راجعون». سپس فرمود: «خيرى در زندگى بعد از آنها نيست». از جمله وصاياى آن حضرت به ابن سعد اين بود كه كسى را به نزد امام حسين‏عليه السلام بفرستد كه آن حضرت به سوى كوفه نيايد.
 
شهادت و دفن بدن حضرت مسلم
در غربت و مظلوميت آن حضرت همين بس كه از پشت بامها دسته‏هاى نى را آتش مى‏زدند و بر سر آن حضرت مى‏ريختند. همچنين زمانى كه چشم ابن‏زياد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت اميرالمؤمنين و امام حسين‏عليهما السلام و عقيل گشود. در بالاى دار الاماره با لب تشنه سر از بدن نازنينش جدا كردند و بدنش را از بالاى قصر به پايين انداختند. بعد از شهادت ريسمان به پاى مباركش بسته و در ميان بازار كوفه مى‏كشيدند. سپس بدن مباركش را به دار زده و سر مطهرش را به دمشق فرستادند.
 
در دفن بدن مطهر دو نظر است: يكى اينكه جمعى از قبيله هانى آمدند و بدنهاى مطهر مسلم بن عقيل و هانى را دفن كردند.(4) ديگر اينكه نيمه شب زوجه ميثم تمار به همراهى چند نفر از جمله همسر هانى بن عروة، بدنها را در كنار مسجد اعظم كوفه دفن كردند.(5)
 
هانى بن عروه
اما جناب هانى كه پدرش عروه است، از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و از بزرگان و خواص شيعه و مخلصين در محبت اميرالمؤمنين‏عليه السلام بود، و در جنگهاى صفين، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود.(6)
جناب هانى بزرگ طايفه مذحج بود و در قبيله خود داراى نفوذ فراوانى بود. هنگامى كه اهل كوفه عهد و پيمان خود را شكستند و بى‏وفايى خود را نسبت به اهل‏بيت‏عليهم السلام و مسلم بن عقيل ثابت كردند، جناب هانى بن عروه آن حضرت را پناه داد. پس از آن محمد بن اشعث خبيث جناب هانى و عده‏اى از شيعيان را دستگير كرد.
 
بعد از شهادت مسلم بن عقيل و شكستن سر و بينى جناب هانى توسط ابن زياد ملعون، آن خبيث دستور داد سر جناب هانى را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا كردند و با طنابى كه به پاى آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقيل‏عليه السلام در بازار كوفه روى زمين كشيدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هانى همراه با بدن مسلم دفن شد.

 

-----------------------------------------------------
1) فيض العلام: ص 113.
2) ارشاد: ج 2 ص 66. اعلام الورى: ج 1 ص 445 . مصباح كفعمى: ج 2 ص 600. بحار الانوار: ج 44 ص 363. مسار الشيعة: ص 18. فيض العلام: ص 115.
3) مروج الذهب: ج 3 ص 70 - 69 . مراقد المعارف: ج 2 ص 316  307. منتخب التواريخ: ص 293 - 292. فرسان الهيجاء: ج 1 ص 120  62.
4) مراقد المعارف: ج 2 ص 318. فرسان الهيجاء: ج 2 ص 106.
5) وسيلة الدارين: ص 209، از ثعلبى.
6) مراقد المعارف: ج 2 ص 361  359  318. منتخب التواريخ: ص 295 - 294. فرسان الهيجاء: ج 2 ص 143 - 139. وسيلة الدارين: ص 209 - 208.